بیانات سال 1368


زنهای ما را - زنده کرد. زن در جامعه‌ی خودباخته‌ی نظام پلید پادشاهی، حقیقتاً و از همه‌ی جوانب مظلوم بود؛ زن در جامعه‌ی ما و در ایران ما مظلوم بود. اگر زن میخواست وارد مقوله‌ی علم بشود، باید قید دین و تقوا و عفاف را میزد. مگر میشد در دانشگاه‌ها، در محیط‌های آموزشی و مراکز علمی و فرهنگی، یک خانم مسلمان به‌آسانی حجاب خود و متانت خود و وقار خود را حفظ کند ؟ مگر ممکن بود ؟ مگر میشد یک زن در این خیابانهای تهران و بعضی از شهرهای دیگر، با متانت و وقار اسلامی، با حجاب کامل یا حتّی با حجاب نیمه‌کاره، راحت راه برود و از گزند زبان و حرکت هرزگان و دلباختگان به فساد و فحشای سوغات غرب مصون بماند ؟ مگر میشد ؟ کاری کرده بودند که [ کسب ] علم در این مملکت برای زنها غالباً ممکن نمیشد؛ موارد استثنائی را کاری ندارم. به‌طور غالب، رفتن در وادی علم برای زنان نمیشد، مگر با برداشتن حجاب، مگر با منصرف شدن زن از تقوا و وقار اسلامی. در میدان سیاست هم همین‌طور؛ در زمینه‌های فعّالیّتهای اجتماعی هم همین‌طور. اگر زنی میخواست منصبی از مناصب اجتماعی و سیاسی را در ایرانِ دوران پادشاهی دارا باشد، باید قید حجاب و عفاف و وقار و متانت زن اسلامی را میزد. البتّه بسته به این بود که جوهر و استعداد خود این زن، چه‌جور باشد؛ اگر خیلی سست‌عنصر بود، باید تا آن اعماق میلغزید؛ اگر خوددار و خویشتن‌دار بود، تا حدودی خود را حفظ میکرد، امّا دائماً با

«5»