وارد میدان شدند، یعنى دیرتر از کشورهاى اسلامى و کشورهاى غیراروپایى نسبت به مسئلهی زن تنبّه پیدا کردند و خیلى دیر فهمیدند مسئله را - چون میدانید تا دهههاى دوّم این قرن در هیچ جاى اروپا هیچ زنى حقّ رأى دادن نداشت، حقّ صرف کردن مال خودش را نداشت؛ [ حتّى ] آنجاهایى که دموکراسى هم بود؛ از دههی دوّم، یعنى از سالهاى ۱۹۱۶ یا ۱۹۱۸ به بعد ،( ۴ ) یواشیواش در کشورهاى اروپایى شروع شده که به زن حق بدهند براى اِعمالِ نظر، براى تصرّف در سرمایهی خودش، براى حقوق اجتماعى متساوى با مرد - چون خیلى دیر از خواب پا شدند، مثل اینکه میخواهند این عقبافتادگى از لحاظ زمان را با جنجالهاى دروغى جبران کنند، پُر کنند. البتّه بله، خانمهایى که ملکه میشدند یا خانمهایى که اشرافى بودند، در تاریخ اروپا وجود داشتند؛ امّا حکم یک زن و زنان یک فامیل یا یک تیره یا یک طبقه، غیر از مسئلهی زن است. این تبعیضها همیشه بوده. بله، خانمهایى هم بودهاند که در سطوح بالا قرار میگرفتند و مثلاً ملکهی یک کشورى میشدند، این امتیاز از طریق خانواده و میراث و این چیزها به آنها داده میشده؛ امّا برخلاف دیدگاههاى ادیان - ادیانى که سالم و دستنخوردهی آنها اسلام است و دیگر ادیان هم یقیناً همینجور - زن در جامعه بهعنوان زن، بههیچوجه از حقوقى برخوردار نبوده. پس ببینید امروز هم که دنیاى تمدّن غرب میخواهد آن عقبافتادگىِ بسیار ملامتبرانگیز خودش در مورد