مسئلهی زن را جبران کند، جور دیگرى جبران میکند؛ یعنى باز هم به یک شکل دیگرى دارد این قضیّه را دنبال میکند که آن شکل، به نظر من - آنجور که من تصوّر میکنم - این است که اینها جانب مفاهیم انسانى را در مورد زن، تحتالشّعاع مسائل دیگر قرار میدهند؛ تحتالشّعاع مسائل تبلیغاتى، مسائل سیاسى، مسائل اقتصادى. کمااینکه از اوّل هم همینجور بوده؛ در اروپا از اوّلى هم که به زنان حقوقى داده شد، غالباً بر همین مبانى غلط استوار بوده. من وقتیکه نگاه میکنم در صحنهی تفکّرات عالم و بینش اسلام را مشاهده میکنم، بروشنى درمییابم که آنوقتى جامعهی بشرى خواهد توانست نسبت به مسئلهی زن و رابطهی زن و مرد، سلامت و کمال مطلوب خودش را پیدا بکند که دیدگاههاى اسلام را بدون کم و زیاد و بدون افراط و تفریط درک کند و کوشش کند آنها را ارائه کند. این ادّعاى ما است نسبت به مسئلهی زن در عالم. و ما آن چیزى را که در تمدّنهاى مادّىِ امروز نسبت به زن عمل میشود و وجود دارد، بههیچوجه قبول نداریم و آن را به صرفه و صلاح زن و صرفه و صلاح کلّ جامعه نمیشماریم. اسلام میخواهد که رشد فکرى و علمى و اجتماعى و سیاسى و - بالاتر از همه - فضیلتى و معنوىِ زنان به حدّ اعلى ٰ برسد و وجودشان براى جامعهی بشرى و خانوادهی بشرى بهعنوان یک عضو، حدّ اعلاى فایده و ثمره را داشته باشد. و همهی تعالیم اسلام، از جمله مسئلهی حجاب، بر این اساس است.