مسئلهی حجاب به معناى منزوى کردن زن نیست. اگر کسى چنین برداشتى از حجاب داشته باشد، برداشتى است کاملاً غلط و انحرافى. مسئلهی حجاب به معناى جلوگیرى از اختلاط و آمیزش بیقیدوشرط زن و مرد در جامعه است؛ که این [ اختلاط ] به ضرر جامعه و به ضرر زن و مرد - هر دو؛ بخصوص به ضرر زن - است. و حجاب بههیچوجه مزاحم و مانع از فعّالیّتهاى سیاسى و اجتماعى و علمى هم نیست؛ دلیل عینى آن هم شماها هستید. شاید یک عدّهاى تعجّب میکردند، شاید هنوز هم تعجّب کنند از اینکه یک خانمى در سطح بالاى علمى، در هر رشتهاى - حالا شماها بحمدالله در رشتهی پزشکى این سطح بالا را پیدا کردهاید - وجود داشته باشد که خودش را با تعالیم اسلامى و از جمله با مسئلهی حجاب منطبق کند؛ این براى بعضى باورنکردنى بود و نمیتوانستند تصوّرش را بکنند. میگذریم از برخوردهاى لوده و هرزهی کسانى که حجاب را مسخره میکردند - در دوران رژیم طاغوت، افراد معدودى از خانمها و دخترخانمها در دانشگاهها حجاب داشتند که مورد تمسخر و استهزا بودند - که آن قابل این نیست که کسى بخواهد با آن برخورد کند؛ این یک برخورد غیرانسانىِ جلف و غلطى است که انسان چیزى را که خودش قبول ندارد، به لجن بکشاند و به باد استهزا بگیرد - کارى که امروز رسانههاى غربى دارند عیناً همین کار را میکنند، کار اَجلاف ( ۵ ) را انجام میدهند؛ آنکه اصلاً محلّ بحث نیست -