یکى از چیزهایى که مردم امید داشتند و انتظار داشتند این بوده که خود اینها عاملترین باشند به آن چیزهایى که میدانند و به مردم یاد میدهند؛ یعنى ما چیزى را که به مردم میگوییم، خودمان بایستى عمل کرده باشیم؛ این انتظار مردم است. حالا من آن چیزهایى را که در واقع تکالیف الهى است و انتظارات اصل دین از ما است، بیان نمیکنم؛ انتظار مردم این است. ما فقط به مردم نمیگوییم نماز بخوانید، روزه بگیرید؛ ما به مردم میگوییم که تقوا داشته باشید، ورع داشته باشید، زهد داشته باشید، دلبستگى به مال دنیا نداشته باشید، دلبستگى به مقام نداشته باشید، هدفتان در همهی امور خدا باشد؛ پیام دین که بهوسیلهی ماها و بهوسیلهی شماها - یعنى همهی روحانیّون - به مردم داده میشود، اینها است. [ پس ] خود ما بایستى عاملترین به این باشیم. این هم انتظار دوّم مردم. انتظار دیگرى که همواره در طول تاریخ، مردم از ماها داشتهاند این بوده که ما حر و آزاد باشیم؛ یعنى قدرتها و رودربایستیها و تحمیلها و مانند اینها، ما را اسیر خودشان نکنند. این در روحانیّت شیعه یک اصل است. البتّه روحانیّتِ دیگر برادرانِ مسلمانِ ما هم از جهت آن دو چیز اوّل با ما شریکند؛ لکن در آنها این انتظار نبوده؛ مردمشان آنها را تابعى از قدرت و حکومت میدانستند - آن قدرت هر کسى میخواهد باشد - لکن در شیعه نه؛ مردم از علماى دین همیشه انتظار داشتهاند که آنها زیر چتر و شعاع نفوذ قدرتهاى مادّى و دنیایى و نابحق قرار