خب، حالا بیاییم سراغ اینکه [ اگر ] کسی - شاعری یا گویندهای یا خوانندهای - بخواهد دربارهی این بزرگوار حرفی بزند، شعری بگوید، سرودی ایراد کند، اِنشاد ( ۸ ) کند؛ شرایط این کار چیست ؟ آن چیزی که امروز برای ما مهم است، این است. بنده چند سال است که در مثل امروزی با شما برادران مینشینیم، راجع به مدّاحی و شعرخوانی و سخنوری و توصیف اهلبیت ( علیهم السّلام ) حرف میزنیم. چیزهایی میگوییم و برادران میشنوید و تلقّی به قبول میکنید. نمیخواهیم آنچه را گفتهایم، دوباره و سهباره تکرار کنیم. برادرانی که در این رشته هستند توجّه کنند که مسئلهی مدّاحی، مسئلهی مهمّی است. مدّاحی - همچنان که قبلاً هم من عرض کردهام به شما در همین جلسه - ادامهی راه ستایشگران برجستهی اهلبیت در دوران اختناق اموی و عبّاسی است. قضیّه، قضیّهی شعرخوانیِ فقط نیست؛ مسئله، مسئلهی پراکندن مدایح و فضایل و حقایق است در قالبی که برای همهی شنوندگان، قابل فهم و درک و در دل آنها دارای تأثیر است. مسئلهی شعرخوانی، این است. لذا شما ببینید در اطراف کشور اسلامیِ آن روز، از اقصای ( ۹ ) خراسان و سیستان که شیعه در اینجاها بود تا یمن و مصر - کشورهای مغرب اسلامی - شیعیانی بودند که راجع به امیرالمؤمنین، راجع به ائمّه ( علیهم السّلام ) و راجع به فاطمهی زهرا برای این و آن حرف میزدند، سخن میگفتند، حقایقی را بیان میکردند؛ [ ولی ] شما در بین کلمات ائمّه ( علیهم السّلام ) یا سیرهی آن بزرگواران، کمتر میبینید که یک نفر یا کسی را که دارای