بیانات سال 1368


و اصلاً ماندگار میشود. و گاهی می‌بینید یک شعر آن‌قدر برای حفظ یک بنای اعتقادی یا بنای عاطفی اهمّیّت دارد که چندین کتاب آن‌قدر اهمّیّت ندارد. همین اشعار محتشم را ‌ - که جزو اشعار قدیمی مرثیه و مصیبت است این دوازده بند معروف محتشم -( ۱۳ ) شما ببینید. با اینکه مطالبی که در این ترکیب‌بند محتشم هست، چیزی نیست که امثال آن و شبیه این مطالب را ‌ - که غالباً هم چیزهای ذوقی است - در کتابها نیاورده باشند: گر چشم روزگار بر او فاش میگریست خون میگذشت از سر ایوان کربلا آن‌چنان تصویر میکند حادثه‌ی کربلا را برای مخاطب که این مفاهیم با همه‌ی بار اعتقادی و عاطفی و انسانی و سیاسی و فکری و هرچه دارد، در اعماق جان مستمع نفوذ میکند. اهمّیّتش این است. باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه فغان و چه ماتم است ببینید، اصلاً با یک هنر، با یک ذوق، با ارائه‌ی سخن به شکل خاصّی، دل را متوجّه میکند. این شعر است. اهمّیّت شعر این است. این هم رفتار ائمّه ( علیهم السّلام ) که دعوت شعری را تقویت میکردند. فقط هم ائمّه نبودند؛ نقطه‌ی مقابلشان هم همین‌جور بودند. یعنی همین خلفای بنی‌امیّه و بنی‌عبّاس برای

«6»