بیانات سال 1368


عثمان‌بن‌حنیف - بگوید که شماها نمیتوانید این‌جور و این‌قدر سخت زندگی کنید؛ اَلا وَ اِنَّکُم لا تَقدِرونَ عَلی ٰ ذ ٰ لِک .( ۲۰ ) یا غذای او جوری باشد که راوی ‌ - از اصحاب امیرالمؤمنین - به قنبر، خادم آن حضرت، بگوید که چرا این غذا را، این نان جوینِ سختِ خشک را به این پیرمرد ‌ - علی پیرمرد شده بود دیگر؛ مرد شصت‌ساله - میدهی ؟ قنبر در جواب گفت من این کار را نمیکنم، خودِ او میکند؛ او است که این نان را ‌ - یا آرد جو را - داخل کیسه‌ای میگذارد، درِ کیسه را میبندد، گاهی هم مُهر میکند که کسی باز نکند، شکری را، یا روغنی را، یا قاتقی ( ۲۱ ) را با آن مخلوط نکند. اَلا وَ اِنَّ اِمامَکُم قَدِ اکتَفی ٰ مِن دُنیاهُ بِطِمرَیهِ وَ مِن طُعمِهِ بِقُرصَیه .( ۲۲ ) این، زندگی او است. خب، این را بیان کنید. این را بیان کنیم تا مقایسه بشود بین امیرالمؤمنین و خُصوم ( ۲۳ ) امیرالمؤمنین در تاریخ و امروز. آن کسانی که امروز در دنیا داعیه‌ی حمایت از مظلومان و مستضعفان و ملّتها و آزادی و حقوق بشر و مانند اینها را دارند، چه‌جوری زندگی میکنند ؟ آیا در جوامع آنها فقیر نیست؛ مستمند نیست؛ سر گرسنه بر بالین نهاده نیست ؟ اینها را بگویید؛ اینها را بیان کنید. امروز شما خوب میتوانید اینها را تصویر کنید؛ [ اوّل برای ] خودتان تصوّر کنید و بعد برای دیگران تصویر کنید. مثلاً جهاد امیرالمؤمنین را؛ که از اوّلی که او خودش را

«11»