با جناحهاى مختلف سیاسى، با خطوط سیاسى، با قشرها - و با یک نگاه به همه نگاه کند. یقیناً همه با شما یکسان برخورد نخواهند کرد، این مسلّم است؛ روى سوابق ذهنى، روى مثلاً جهالتها و کوتهبینیهایى که بعضیها دارند - یا در موافقت یا در مخالفت - تندى خواهند کرد؛ امّا از طرف شما قضیّه بایستى اینجور نباشد. شما بایستى واقعاً پدرانه [ رفتار کنید ]، آنچنان که پدرى با فرزندان مختلفش رفتار میکند؛ ولو بعضى از آنها مطیعترند، مهربانترند، بعضى نه؛ لکن بههرحال همه [ فرزندان او هستند ]. من یک چیزى را خدمت آقایان عرض بکنم. یک وقتى سرِ یک قضیّهاى، ما خدمت امام یک مطلبى را عرض کردیم؛ حالا تفصیل آن قضیّه طولانى است ،( ۲ ) مقصودم این جمله است که ایشان فرمودند؛ من به ایشان عرض کردم که این تصمیمى که شما گرفتید - ایشان یک تصمیمى گرفته بودند و آثار آن تصمیم بعد ظاهر شده بود - واقعاً یک لطف الهى بود، کار خدا بود که شما به این فکر بیفتید، این تصمیم را بگیرید - چون بعد از آن، یک حادثهاى اتّفاق افتاده بود که اگر ایشان آن تصمیم را نمیگرفتند، براى ما خیلى مشکلات درست میکرد، دردسرِ حسابى میشد - واقعاً این کار خدا بود که شما این تصمیم را گرفتید. ایشان به من گفتند - من این تعبیر را آمدم و عیناً در دفترم، از زبان ایشان یادداشت کردم؛ از بس براى من مهم بود - از اوّل انقلاب، در همهی قضایا، مثل اینکه یک دستى دارد ما را هدایت میکند و پیش میبرد. این خیلى حرف عجیبى بود از امام که امام اینطور