که براى یک ذهن سالم، منهاى مؤثّرات و عوامل گوناگون، خودش را نشان میدهد. در شهرها جناحبندیهاى فراوانى هست، همهی آنها هم سیاسى نیست. ما یک وقتى به یکى از استانها رفتیم؛ بعد که من برگشتم تهران، در جلسهی رؤساى سه قوّه، آنچه را دیده بودم در این استان براى دوستان شرح میدادم. گفتم در آنجا خط و جناحبندیهاى سیاسى اصلاً بکلّى عوض شده و یک جور دیگر است. آنهایى که ما در تهران آنها را خطّ سیاسى میبینیم - هر خط از این دو سه خطّى که هستند - یک مشخّصهاى دارند، یک علامتى دارند، یک چیزهاى خاصّى دارند؛ این خصوصیّت مال این خط است، آن خصوصیّت مال آن خط است؛ اینجور آدمى وابسته به این خط است [ آنجور آدمى وابسته به آن خط است ]؛ آن استان که رفتیم، دیدیم نخیر، همهی این حسابها به هم ریخته؛ یک نفرى که داراى این خصوصیّت است و قاعدتاً مال این خط باید باشد، میدیدیم مال آن خطّ دیگر است. معلوم شد که آنجا همهی مسئله، مسئلهی گرایش سیاسى و فکرى و اقتصادى و اینها نیست؛ [ بلکه ] مسائل محلّى هم دخالت دارد؛ مسائل محلّى هست، مسائل آخوندى هست، مسائل کسبى هست، مسائل عشیرهاى هست؛ همهی اینها دخالت میکند و یک جناحبندى درست میکند. منتها اینجا چون خطوط سیاسى هم قویاند، جنجال دارند، سروصدا دارند، وارد میدان میشوند و هر خطّى، یک گروهى را زیر چتر خودش نگه میدارد و میبرد؛ درحالیکه در واقع ماهیّت قضیّه خیلى ماهیّت سیاسى نیست. من میخواهم