دیگرى هم هست که حالا به تفصیل نمیشود صحبت کرد و نمیخواهیم وقت را بگذرانیم. من سؤالم این است که در مقابل این همه نیاز، در مقابل این همه استفهام در داخل و در خارج، بر حسب اوضاع جدید اعتقادى عالم، بر حسب اوضاع جدید سیاسى عالم، جمهورى اسلامى بهعنوان پایگاه دین اسلام و نقطهاى که ادّعا میکند اسلام در اینجا تحقّق پیدا کرده، براى عرضه کردن، چه چیزى در آستین آماده دارد و کدام غذا را براى این همه دهنهاى باز [ آماده کرده است ]؟ ما چه داریم ؟ چه میخواهیم عرضه کنیم ؟ سؤال این است. البتّه براى عرضه کردن، ما خیلى چیزها داریم. ما اگر همین موادّ خامى را که در اختیارمان هست - که اسمش را موادّ خام میگذاریم، مثل عنصرِ از معدن درآمدهی طلا - یعنى همین آیات قرآن و همین احادیث، بدهیم در سطح دنیا، خودش خیلى است؛ ما کم نداریم. امّا من سؤالم این است که اگر چنانچه از فقه اسلام - بعد از هزار سال تجربهی تحقیقِ حقیقتاً شگفتآور؛ گاهى تحقیقات فقها، از ظرافت و دقّت و ژرفنگرى در حدّ شگفتآور است؛ و بخصوص آن فقه پیچیدهاى که در شیعه هست که فقه برادران اهل سنّت نسبت به فقهى که در بین علماى شیعه هست، آن پیچیدگى و فنّیگرى را ندارد؛ این خیلى فنّیتر، خیلى پیچیدهتر، خیلى عمیقتر است؛ فقهاى ما کار عظیمى در این باب کردهاند؛ بههرحال همهی آن مال اسلام است - سؤال بشود که بالاخره این منبع عظیم اسلامى در اختیار شما بوده و این مِتد هزارسالهی تجربهشده هم در اختیار شما است، پاسخ