کشورى باشیم مثل کشور ژاپن - دیگر از آن بالاتر که نمیشود - یا یک درجه پایینتر از آن مثل بعضى کشورهاى دیگرى که همان جاها هستند و نمیخواهم اسم کشورها را یکییکى بیاورم؛ این براى ما جاذبهاى ندارد. وقتى معنویّت نباشد، وقتى براى خدا نباشد، وقتى تشکیل جامعهی نمونهی انسانى نباشد، تلاش و زحمت وجهى ندارد. براى خدا باید حرکت کرد، در چهارچوب اهداف الهى باید کار کرد، وَفی ذ ٰ لِکَ فَلیَتَنافَسِ المُتَنافِسون .( ۱۳ ) براى این است که آدم بایستى تلاش کند، زحمت بکشد، کار بکند، وَالّا این همه کشور در دنیا هست؛ بعضى آباد، بعضى [ هم نه ]؛ [ امّا ] آنچه ما دنبال آن هستیم، تحقّق اهداف الهى است، تحقّق ارزشها است؛ که باید دنبال ارزشهاى عمدهاى که براى ما وجود دارد باشیم. پس بنابراین آنچه مورد توجّه ما است، این است که ما آرمانها را و اهداف انقلاب را با این قیام لله باید تأمین کنیم. و این ارزشهایى که ما در انقلاب میخواهیم براى آنها تلاش کنیم، کارمان براى آنها است، دو مبنا دارد و بر دو پایه استوار است: یکى مکتب، یکى مردم. مکتبِ بدون مردم هم نیست؛ چون مکتب ما مکتبى نیست که از مردم جدا بشود. و اصلاً این یک فریب است که ما بیاییم اسلام را از نفع مردم و خیر مردم جدا کنیم، بگوییم ول کنید مردم را و سرنوشت مردم را، بچسبید، به دین و خدا و اسلام ! این همان اسلام تحریفشده است؛ این همان