جامعهی عقبافتادهاى سه دشمن اساسى دارد که فقر است و ناامنى است و بیسوادى؛ این را باید از جامعه برطرف کنیم؛ باید براى این برنامهریزى بشود و کار بشود، تلاش بشود، همهی اینها ارزش است، اینها ارزشهاى اسلامى است. ناامنى براى یک کشور - انواع و اقسام ناامنیها: چه ناامنى قضائى، چه ناامنى شغلى، چه ناامنى مدنى - برخلاف توصیهی اسلام و یک ضدّارزش است، باید براى آن کار بشود؛ بیسوادى هم همینجور؛ فقر هم همینجور. مبارزهی با فقر غیر از عدالت اجتماعى است؛ اشتباه نشود. عدالت اجتماعى یک ارزش بالاتر است؛ یعنى استقرار عدل در جامعه و از بین رفتن هرگونه تبعیضى. و این یک مسئلهی دیگر است. و البتّه این را هم عرض بکنم؛ ما که میگوییم این سه دشمن را بزداییم یا عدالت اجتماعى را تأمین کنیم، همه را در محور تعالیم اسلام میگوییم. خیلیها در دنیا خواستند فقر را ریشهکن بکنند، [ امّا ] از چه طریقى استفاده کردند ؟ همهی حرف سَرِ این طریقها است. مثلاً از همین روش سوسیالیسم استفاده کردند؛ خب، روش سوسیالیسم غلط از آب در آمد. آنهایى که از اوّل، این روش را اختراع کردند، شاید قصد سوئى هم نداشتند - یعنى حتماً نداشتند - فکر میکردند یک کارى و یک راهى است. گفتند بیاییم همهی سرمایهها را از مردم بگیریم و بدهیم دست دولت تا این سرمایهدارى وربیفتد؛ دولت هم عادلانه تقسیم میکند. غافل بودند که دولت هم متشکّل است از یک عدّه انسان که آنها هم مثل همان سرمایهدارها، همان احساسات را دارند؛ بعد از یک مدّتى