خودش را خوب میکند. امام مثل یک چراغى بود که همه جا را منوّر میکرد؛ چون خودش منوّر بود، خودش ظلمانى نبود. واقعاً آدم خوبى بود. هر کسى را ما دیدیم - حتّى دشمنان امام - شخص او را از لحاظ زهد و پارسایى و بیطمعى به دنیا و بیاعتنائى به دنیا و راستگو بودن در ادّعاها و مانند اینها، تعریف کردند؛ و تعریفى بود. شاید درست باشد که ما آن خطابِ امیرالمؤمنین ( علیه الصّلاة و السّلام ) به عثمانبنحنیف را - که یک وقت امام هم همین را فرمودند -( ۲۹ ) به خودمان بگوییم. بگوییم « اَلا وَ اِنَّکُم لاتَقدِرونَ عَلى ٰ ذ ٰ لِک »؛ شماها نمیتوانید آنجور خوب باشید. ماها نمیتوانیم آنجور خوب باشیم. امّا بعد [ میفرماید ]: وَ ل ٰ کِن اَعینونى بِوَرَعٍ وَ اجتِهاد ؛( ۳۰ ) ورع داشته باشید، از لغزشگاهها بپرهیزید، تلاش کنید، اجتهاد کنید. این اجتهاد با کمک خدا همراه خواهد شد. برادران ! بدون اجتهاد کردن و تلاش کردن، آدم خوب نمیشود. اى کاش ما میتوانستیم این حرفها را از امام بشنویم. حالا من باید این حرفها را بگویم که خودم از همه ناقصترم و از همه محتاجترم به شنیدن این تذکّرات؛ امّا چه بکنم؛ وظیفهی من است که این را بگویم و به برادران عرض بکنم. ما باید عفّت داشته باشیم، عفیف باشیم؛ باید به لجن بودنِ طبیعت خودمان - که طبیعت بشرى است - واقف باشیم. خطرناک است برادران ! بشر اینجورى است؛ بشر لغزش دارد. راه اینکه آدم خودش را از لغزش نگه دارد،