بیانات سال 1368


ببرد ملاحظه کردن؛ بر این اساس باشد. و [ امّا ] تقیّه؛ ممکن است شما بگویید تقیّه مال آن زمانى بود که یک دولت مسلّطى بود، ما هم مخفى بودیم و از ترس او چیزى نمیگفتیم؛ نه، همان وقت هم تقیّه، مسئله‌ی ترس نبود؛ « التّقیّة تُرس »، تُرس است، امّا تَرس نیست. اَلتَّقِیّةُ تُرسُ المُؤمِن ؛( ۲۷ ) تقیّه سپر است. سپر را کجا به کار میبرند ؟ بنده همان وقت در صحبتهاى قبل از انقلاب با بعضی‌ها میگفتم: سپر را که کسى زیر لحاف به کار نمیبرد؛ سپر، مال داخل میدان جنگ است، مال هنگام درگیرى است. پس تقیّه در زمینه‌ی درگیرى است؛ چون تُرس است، حرز است، سنگر است، سپر است. همان وقت هم این‌جور بود؛ تقیّه که میکردیم، معناى آن این بود که شمشیر را بلند میکردیم و ضربه را بر هیکل و پیکر نحس او وارد میکردیم؛ امّا جورى که او نه شمشیر را ببیند، نه دستى که شمشیر را گرفته ببیند، نه بلند کردن را ببیند، نه فرود آمدن را بفهمد، فقط یک وقت درد آن را احساس کند؛ تقیّه این بود؛ آنهایى که آن روز تقیّه میکردند، همین‌جور تقیّه میکردند؛ مخفیانه، دور از چشم دشمن، داخل خانه‌ی پنهان، با هزار ملاحظه و مراقبت می‌نشستند، یک اعلامیّه تنظیم میکردند که وقتى پخش میشد، بکلّى آبروى نظام را میبُرد؛ ضربه و شمشیرى بود که بلند میشد، بر فرق او و به کمر او میخورد. تقیّه میکردیم؛ یعنى نمیگذاشتیم که او بفهمد که چه‌کار دارد انجام میگیرد. تقیّه‌کننده پشت سپر مخفى میشد. معناى تقیّه این است؛ الان هم همین است.

«18»