بیانات سال 1368


این واقعیّت چه بکنند. این واقعیّتِ سطوع اسلام و ساطع شدن اسلام را آنها هم دارند می‌بینند و نمیشود آن را نبینند. شما ببینید در ترکیه، بعد از شصت سال حاکمیّت یک حکومت لائیک متعرّض و مهاجم، الان دارند زنهاى ترکیه فریاد میکشند که ما میخواهیم چادر سرمان کنیم. این آذربایجان است که شما می‌بینید که چه حادثه‌ی عظیمى دارد اینجا اتّفاق می‌افتد. آن طرف ترکستان شرقى است ‌ - شمال خراسان - که بعد از سالها حکومت مارکسیسم در آنجا، احساسات اسلامى عظیمى دارد بُروز میکند؛ و همه جا و همه جا. این را نمیشود اینها نبینند و یقیناً دارند در مقابل این حادثه فکر میکنند. من از آن میترسم، من خوفم از این است که ما به محق بودن خودمان مغرور بشویم و آن کارى را که باید انجام بدهیم و آن تدبیرى را که باید اجرا کنیم، نکنیم؛ و من فکر میکنم اگر ‌ان‌شاءالله‌ خوب کار بشود و ما همه با هم باشیم و خوب فکر بکنیم، تا بیست سى سال دیگر یک حادثه‌ی عظیم اسلامى در دنیا اتّفاق خواهد افتاد. ممکن است ما نباشیم که آن را ببینیم؛ امّا آن محقّق خواهد بود. من یک نکته‌ی مورد توجّه خودم را در نوشته‌جات شما مایلم که بهتان بگویم. البتّه نوشته‌ی شما محسّنات زیاد دارد؛ روى این حُسن من به‌طور ویژه میخواهم تکیه کنم و آن این است که شما درست عین اصطلاحات اسلامى را منتقل میکنید ‌ - یعنى همان اصطلاحات و واژه‌هاى اسلامى، مثلاً « امّت »- و این خوب

«3»