بیانات سال 1368


بحثى ندارد. هر فرهنگى، هر ملّتى و هر نظامى که فرهنگ سلطه را ‌ - یعنى حاکمیّت خداوندان زر و زور و امپراتورهاى قدرت جهانى را - رد بکند، او در چشم آنها و در نظر آنها مبغوض است؛ و آن امروز اسلام است و او ما هستیم که این نظام سلطه را در دنیا رد میکنیم، آن را محکوم میکنیم، آن را مسئول بدبختى ملّتها و انسانها در سراسر عالم میشماریم. ما از تهمتهایى که دستگاه‌هاى تبلیغاتى وابسته‌ی به غرب، متوجّه به انقلاب ما و کشور ما و ملّت ما میکنند، سراسیمه نشده‌ایم و نخواهیم شد. از اوّل پیروزى انقلاب، مرتجع‌ترین مرتجعین عالم، ملّت ما را و انقلاب ما را ‌ - که یک حرکت پیشرو [ بود ] و مترقّی‌ترین حرکات زمان خودش را انجام داده بود - متّهم کردند به مرتجع بودن ! این ما را سراسیمه و دستپاچه نمیکند؛ بگویند. در زمینه‌ی سیاسى، انواع و اقسام تهمتهایى را که میدانند براى ملّت ایران و براى نظام اسلامى در ایران، نامطلوب و زشت است، متوجّه به انقلاب ما و ملّت ما و دولت ما و کشور ما کردند. خود آنها هم میدانند که این تهمتها خلاف واقع است، امّا براى اینکه حیثیّت این انقلاب را در چشم میلیون‌ها مسلمان و حتّى غیرمسلمان ‌ - که در دنیا به این انقلاب چشم دوخته‌اند و از آن امیدوار شده‌اند - ساقط کنند، شایع کردند و در رسانه‌هاى گروهى بیان کردند. لکن مسئله‌ی اصلى اینجا است که در مصاف میان اسلام و دستگاه‌هاى قدرت شیطانى، آن که پیروز است، اسلام است و ما این را داریم امروز مشاهده میکنیم. علی‌رغم

«4»