و من در مورد تمام این جزئیّات و این خصوصیّات، احساس مسئولیّت میکنم. بنده نمیتوانم قبول بکنم که کسى آنجا بنشیند و بدون هیچگونه احساس مسئولیّتى دهنش را باز کند و راجع به هر یک از این دو سازمان یک چیزى بگوید. این امانتى است دست من سپرده؛ من باید این امانت را حفظ کنم. در نظام جمهورى اسلامى، فرماندهى نیروهاى مسلّح یک چیزى نیست که کسى با قهر ( ۴ ) و غلبه به دست آورده باشد تا کسى بتواند بگوید این غاصب است؛ یک چیزى است که با استحقاق، از طرف مردم به یک مقامى داده شده و امانتى است در اختیار او. من امانتدار هستم؛ امانتدار نیروهاى مسلّح، امانتدار مردم نسبت به نیروهاى مسلّح، نسبت به ارتش و سپاه. شما که ارتش و سپاه باشید - یعنى این دو سازمان - امانت مردم هستید در دست من. من این امانت را حفظ خواهم کرد؛ از آنها دفاع خواهم کرد. هیچگونه سستى در این زمینه از هیچ کس پذیرفته نیست؛ چه برسد به اینکه حرفهایى یا اظهاراتى انجام بگیرد و صادر بشود که موجب سستى در جمعى بشود. هر کدام از شما آقایان - هر مسئولیّتى که دارید - آن حیطهی زیر دست شما امانتى است دست شما؛ امانت خدا است، امانت این ملّت است، امانت نظام جمهورى اسلامى است. آنهایى که مقامشان بالاتر است - فرماندهان عمده، فرماندهان بالاتر - امانتشان سنگینتر و مسئولیّتشان بزرگتر است. هر کدام از شما - ولو فرمانده یک گروهان باشید، فرمانده یک قسمت کوچک باشید - امانتى دست شما سپرده است، شما حق ندارید این امانت را