کند. ملّت را ضعیف پنداشته بود که حمله کرد. دنیاى استکبار که رژیم عراق را و شخص صدّامحسین را به حملهی به مرزهاى ما تحریک کرد، ملّت ما را ضعیف انگاشته بود. و اگر این احساسِ عدم توانایى دفاع در ملّت ما و در نیروهاى مسلّح ما براى متعرّض و متجاوزى به وجود بیاید، خطرْ جدّى و حتمى خواهد شد. باید نیرومند بودن این ملّت در نیروهاى مسلّح تجلّى کامل پیدا کند. البتّه ملّت ما ملّتى است بسیار نیرومند و داراى قدرت تمامنشدنى براى دفاع از خود؛ در این هیچ شکّى نیست؛ این قدرت و این توانایى باید در نیروهاى مسلّح جلوهی کامل خودش را پیدا کند. و ارتش و سپاه باید از لحاظ سازماندهى، از لحاظ روحیهی رزمى، از لحاظ دانش رزمى، از لحاظ تجهیزات و از همهی جهاتى که در امکان دفاع تأثیرى دارند، در حدّى باشند که شایستهی ظرفیّت این ملّت است. آن روزى که دشمن در سال ۵۹ به ما حمله کرد، از یک نظر درست فهمیده بود؛ او نیروهاى مسلّح را دیده بود - ملّت را ندیده بود - نیروهاى مسلّح ما دچار ناتوانى و ضعف بودند. البتّه آنها ملّت را ندیده بودند، نمیتوانستند قوّت ملّى ما را درک کنند؛ و این طبیعى است. رژیمهایى و اشخاصى که با ملّتها سروکارى ندارند و با آحاد مردم ربطى ندارند، نمیتوانند درک کنند که نیروى یک ملّت یعنى چه؛ قدرت