به حقّانیّت خود معتقد کند و جزئى از خود کند؛ و کرد. این حقّانیّت انقلاب و حقّانیّت مردم بود که توانستند نیروهاى مسلّح را و ارتش را از خود کنند، در جناح خود قرار بدهند، و همین موجب شد که پیروزى آسان شد و زود شد. بدون این هم شاید پیروزى به دست میآمد، امّا با زحمات زیاد و شاید با یک فاصلهی طولانیتر. این نکته را هم من عرض بکنم که سران ارتش رژیم پادشاهى - آن کسانى که رتبههاى بالایى را داشتند و وابستهی به آن نظام بودند - بالاخره هم به اسلام و به انقلاب ایمان نیاوردند و به مردم متّصل و ملحق نشدند؛ انقلاب هم به آنها ایمان نیاورد. البتّه آنها برطبقِ طبیعت خودشان شروع کردند به ستیزهگرى موذیانه با انقلاب؛ لکن انقلاب هوشیار است، انقلاب بینا است و فوراً توطئههاى اینها را درک کرد و اینها را از دُور خارج کرد. همان اوایل پیروزى انقلاب - ماههاى اوّل - یکى از عناصر سطح بالاى نیروى هوایى، در وزارت دفاع پیش من آمد و گفت این ارتش و صندوق عمومى مردم، یک میلیارد تومان خرج من کرده؛ من که میبینید این دورهها را دیدهام و این تخصّصها را دارم و این آگاهیها را دارم، آسان به اینجا نرسیدهام؛ دولت یک میلیارد تومان خرج کرده تا من این شدهام؛ شما این سرمایه را - خودش را میگفت - حفظ کنید، نگه دارید، از او استفاده کنید. بودند