بیانات سال 1368


نفرى مینویسد و میگوید « ما آزادى نداریم » و در یک روزنامه‌اى چاپ میشود، همین چاپ شدن آن دلیل [ این ] است که او دروغ میگوید. اگر آزادى نداشت که نباید این حرف چاپ میشد؛ اگر آزادى نداشت که نباید این حرف در بلندگوى عمومى کشور پخش میشد؛ از همین پیدا است که او دارد خلاف میگوید و خودش نمیفهمد که دارد آبروى خودش را میبَرد. میگویند اینهایى که می‌آیند به نماز جمعه، همه‌ی ملّت نیستند ! میگوییم بسیار خب، اینهایى که می‌آیند راه‌پیمایى میلیونى بیست‌ودوّم بهمن چطور ؟ آنهایى که تشییع جنازه‌ی امام آمدند و ده یازده میلیون انسان در تهران جمع شدند چطور ؟ آن [ جمعیّت ] همه‌ی ملّت هست یا نه ؟ ملّتْ اسلام را میخواهد، جمهورى اسلامى را میخواهد، دنبال سرِ رهبرى است، پشت سرِ نظام جمهورى اسلامى است. و هر کسى که در راه اسلام حرکت میکند و صدق و امانت او براى مردم آشکار شده، مورد اعتماد مردم است و مردم پشت سر او هستند. برادران و خواهران عزیز ! آنچه نتیجه میگیریم [ این است که ] این یازده سال، تجربه‌ی موفّق جمهورى اسلامى را به ما نشان میدهد. اساس مسئله براى یک ملّت، در درجه‌ی اوّل عبارت است از همین استقلال و آزادى. البتّه بهاى کسب استقلال و آزادى، بهاى سنگینى است؛ زحمت دارد، مشکلات دارد، تا یک مدّتى هم سختىِ زندگى دارد. تصوّر من این است که یا همه‌ی این مدّت را و یا بخش عمده‌ی این مدّت را گذرانده‌ایم و ‌ان‌شاءالله‌ داریم به

«14»