اسلامى شد، الحمدلله جوانهاى ما و بچّههاى ما شوق پیدا کردند و به سمت تلاوت رفتند. الان شاید دهها هزار جوان در سنین کم هستند که بدون اینکه یک درس و کلاس مشخّصى هم داشته باشند، تلاوت قرآن میکنند. اینها همین نوارهاى اساتید را گوش کردهاند و بتدریج رشد کردهاند و الان به برکت همین، یک قشر و یک طبقهی خوبى به وجود آمدند که خودشان هم استادند؛ یعنى از همین طریق استاد شدند؛ یعنى بدون اینکه کلاس و دورهاى دیده باشند، بتدریج با استماع و دقّت و مطالعهی کتابهاى قرائت، استاد شدند. اگر یک ملّتى بخواهد به قرآن عمل کند، قدم اوّلش آشنایى با همین الفاظ و ظواهر قرآن است. عامّهی مردم باید با قرآن اُنس بگیرند؛ این اُنس، حرکت به سمت مفاهیم قرآن را تضمین میکند. من یک خاطرهاى هم از شیخ راغب مصطفى ٰ دارم، بد نیست آن را هم براى ایشان بگویم. خیال میکنم در سال ۴۵، ۴۶ یا ۴۷، [ یعنى ] بیست و دو سه سال یا بیست و یکى دو سال قبل از این، ما در مشهد و در رادیو - رادیوهاى کشورهاى عربى و رادیوى مصر و مانند اینها - با دقّت دنبال خواندن شیخ مصطفى ٰ اسماعیل میگشتیم تا بلکه خواندن او را پیدا کنیم؛ چون نوارهایش نبود و در ایران هم رادیو قرآن نبود؛ ما از رادیوهاى خارجى گوش میکردیم و تلاوتهاى شیخ مصطفى ٰ اسماعیل را پیدا میکردیم. ماها عاشق تلاوت شیخ مصطفى ٰ اسماعیل بودیم. من یک رفیقى داشتم - مرحوم آقا جعفر ( ۴ ) که آقایان او را میشناسند - که با هم پاى رادیو