با تشکیل حوزهی قم، و تربیت شخصیّتهایى، و در میان آنها برجسته کردن آن شخصیّت کمنظیر، و قرار دادن آن گلِ آتش در میان خرمن انبوهى زغال و تبدیل همهی اینها به یک آتش گداخته و گیرا و خلاصه پیروزى این انقلاب. بهحسبِ تحلیلِ یک چشم معمولی که قضایا را نگاه میکند و ترتیب طبیعىِ علل و عوامل، روحانیّت - حضورش، پیشگامیاش، هوشیاریاش، وظیفهشناسیاش و برخى از خصوصیّات ممتازش - یکى از مهمترین عوامل و حتماً یک عامل تعیینکننده در سِیر این انقلاب، بُروز نهضت، پیروزى انقلاب، تشکیل دولت و حکومت و نظام جمهورى اسلامى و ادامهی آن تا امروز بوده. دشمن هم این را میداند، لذا آن فشارى که روى این انقلاب - از همه طرفِ دنیاى استکبارى - الان دارد وارد میشود و از قبل [ هم وارد ] میشد، در درجهی اوّل متوجّه به دین و روحانیّت است. اگر روحانیّون در کشور ما در میدان نبودند و پرچم انقلاب به دوش آنها نبود، این پیروزى [ ممکن ] نمیشد؛ دشمن این را میداند، لذا حِقد ( ۶ ) عظیم او در درجهی اوّل متوجّه اسلام و متوجّه روحانیّت است. این، مسئلهی روحانیّت. روحانیّت دو جور به مسئله باید نگاه بکند و میکند: یکى اینکه هم روحانیّون و هم مردم توجّه داشته باشند و دارند که براى تداوم انقلاب هم، حضور روحانیّون ضرورى است و فعّال بودن روحانیّون، شرط لاینفکّ بقاى انقلاب و استقلال کشور و نظام جمهورى اسلامى است. روحانیّون باید باشند؛ آن هم با فعّالیّت، با دلسوزى، با از