امّا دو کار دیگر غیر از آنچه تاکنون انجام گرفته، باید انجام بگیرد: اوّل اینکه روخوانى قرآن بایستى تمام ملّت ما را شامل بشود. یک نفر [ هم ] باید در میان ملّت ما نمانَد که [ وقتى ] قرآن را باز کند، قادر نباشد بهصورتِ صحیح بخواند؛ زن و مرد و کوچک و بزرگ و پیر و جوان، همه باید بتوانند قرآن را بخوانند؛ باید برنامهریزى بشود. سازمان اوقاف، سازمان تبلیغات اسلامى، وزارت آموزشوپرورش، سازمانهاى گوناگون و مؤسّساتى که به عشق قرآن به وجود آمدهاند، باید این کار را در ردیف اوّلِ وظایف خودشان قرار بدهند؛ و این کار باید انجام بگیرد. نمیشود در یک کشورى که بر مبناى اسلام دارد اداره میشود، ما قرآن را دست یک نفرى بدهیم، بگوییم بخوان، باز کند و نتواند بخواند؛ این نمیشود. همه باید قرآن را بلد باشند. البتّه این قدم اوّل است. و کار دوّم، رفتن به سمت فهم قرآن [ است ]؛ رفتن به سمت فهم قرآن. قرآن باید ترجمه بشود. من این را به شما عرض میکنم: ما تا امروز، ترجمهی خوبْ کم داریم؛ دیگر نمیخواهم بیش از این در این مورد عرض بکنم، اجمالاً ما از لحاظ ترجمهی خوبْ فقیریم؛ بعضى از ترجمههایى که در دسترس است، بهتر است که اصلاً نباشد ! مورد اعتماد نیست. البتّه بعضى بهتر است، بعضى هم که اخیراً در دسترس قرار گرفته، نسبتاً خوب است. قرآن باید با ترجمههاى