بزرگترین ضربههایى که زد و ضررهایى که وارد کرد، همین بود که قرآن را بتدریج کنار گذاشت و قرآن از میان جامعهی ما بیرون رفت. لذا در مدارس ما موسیقى درس میدادند، [ امّا ] قرآن نه ! هر بچّهاى که به دبستان و دبیرستان میرفت، نُت موسیقى را یاد میگرفت، امّا متن قرآن کریم را نه ! ما را [ از قرآن ] جدا کردند، ما را دور کردند. بنده پیش از انقلاب، همیشه وقتى نگاه میکردم به وضع قرآن در جامعهی خودمان و این جوانهایى که با این استعداد و با این شوق و علاقه از قرآن دور میماندند، چه خون دلى میخوردم ! خدا را شکر میکنیم و از اداء این شکر عاجزیم که با پیروزى انقلاب، ما را به قرآن برگرداند، ما را با قرآن آشنا کرد، راه قرآن را به روى ما باز کرد. ولى ما باید عقبماندگیها را جبران کنیم. و ما با کسانى که زبان عربى، زبان مادریشان است، فرق داریم؛ آنها قرآن را با اندکى سواد میتوانند بفهمند. البتّه متن قرآن یک متنى نیست که هر عرب بیسوادى بتواند آن را درست بفهمد؛ یک مقدارى معلومات و معارف لازم است؛ امّا بالاخره میتوانند بفهمند؛ امّا فارسیزبانها نه. ما باید علاوه بر خواندن متن قرآن، ترجمهی قرآن را هم یاد بگیریم. جوانهاى ما امروز بحمدالله قرآنخوان هستند، خوب هم میخوانند. در سرتاسر کشور، ما قرّاء باارزش و ممتازى داریم که وقتى در مسابقات جهانى شرکت میکنند، از بقیّهی کشورها گوى سبقت را میرُبایند و بحمدالله کم هم نداریم.