بیانات سال 1368


به‌مناسبت گردهمایى سالانه‌ى فرماندهان یگانهاى نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ایران بسم الله الرّحمن الرّحیم اوّلاً از دیدار شما برادران و فرماندهان و مسئولین نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ایران خوشحالم. شما ‌ - بعضى ده سال، بعضى هشت سال، بعضى کمتر و شاید بعضى هم بیشتر - در میدانهاى نبرد یا در صحنه‌هاى مربوط به نبرد حضور داشتید. در جمع شما، بعضى را من می‌شناسم که سالهاى متمادى در صحنه‌هاى جنگ و در تهدید دائمىِ مرگ بودند و جان خود و راحتى عزیزان و آسایش و امنیّت خانواده را ‌ - همه را - در طَبَق اخلاص گذاشتند و تقدیم کردند. بعضى از همین قبیلِ شماها بودند که به شهادت رسیدند، بعضى هم ‌ - که شما هستید و تعداد کثیر دیگرى - بحمدا‌لله‌ زنده ماندند بر حسب تصادف، چون همان جایى که آن شهید حضور داشت، شما حضور داشتید؛ فرقى نداشت؛ جایگاه شما این‌جور نبود که شما [ چون ] یک جایى نرفتید، شهید نشدید؛ نه، آنجایى که شما حضور داشتید، همان ‌جایى بود که آدم در آنجا شهید میشود ‌ - به دلیل اینکه رفیقتان، هم‌رزمتان، دوستتان آنجا شهید شد - [ ولى ] شما بحمدا‌لله‌ زنده هستید. خب، حالا یک بحث عرفانى و معنوى ‌ - از آن بحثهایى که ماها کمتر به حقایق آن بحثها توجّه میکنیم؛ اگرچه

«1»