وقت آن بعدها مشخّص خواهد شد و خود من معیّن خواهم کرد - خطوط دفاعى کلّاً دست ارتش خواهد بود؛ امّا الان اینجور نیست. الان چند صد کیلومترى دست شما است؛ همانقدر، یک خُرده کمتر دست سپاه است؛ ژاندارمرى هم یک مقدارى دارد. آن مقدارى که دست شما است، نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ایران بایستى مثل سدّ فولادین، غیر قابل نفوذ باشد. اینجور هستید یا نه ؟ اگر نباشید، این قابل قبول نیست. اگر قادر نیستید بر حفاظت، بروید ببینید اشکالتان چیست. همه در سطوح مختلف - فرمانده نیرو در سطح نیرو، فرماندهان یگانهاى عمده و لشکرها در سطح خودشان، و بقیّه - بروند ببینند اشکالشان چیست. چرا اینجور نیست ؟ چرا نمیتوانید ؟ البتّه بحمدالله قدرت ارتش خوب است، نیروى زمینى قوى و توانا است، شماها توانا هستید. بروید از این خطوط مقدّم خاطرجمع بشوید. این حرف ما است. از خدا کمک بخواهید و قدر وضع کنونى ارتش را هم بدانید. این را هم بدانید: قدر این نشستنِ اینجورى را بدانید. اگر کسى بفهمد، این چیز باارزش و چیز قیمتدارى است: اینجور روى زمین، روى موکت، همه دُور همدیگر بنشینند - فرماندهى به جاى خود؛ امّا برخورد و منش، انسانى، برادرانه - این چیز باارزشى است؛ این را شما امروز دارید؛ در گذشته هیچوقت نداشتید. ارتش ایران هیچوقت از عزّت واقعى برخوردار نبوده؛ عزّت واقعى [ را میگویم ]، زرقوبرق و ترسیدن آدمها را کارى ندارم؛ براى خاطر اینکه همیشه از