ادارهی سوّم و ادارهی پنجم - که هر کدام مأموریّتهایى دارند که تا حدّى میتواند متناسب باشد با این هدایت عمومىِ روند نیروهاى مسلّح - هیچکدام این کار را نمیکردند ،( ۳ ) [ بلکه ] یک مرکز بالاترى - که حالا نمیخواهم تصریح کنم به خصوصیّات و نامهاى آنها - این کارها را انجام میدادند. ما کشورى داریم با خصوصیّاتى که بسیار برجسته است این خصوصیّات: کشورى برانگیخته، مردمى شجاع، سرزمینى آماده براى عمران و آبادى و منافع و برکات، موقعیّتى از لحاظ جغرافیایى مؤثّر در ثبات یک منطقهی عظیم بلکه به یک معنا در ثبات کلّ عالم، و نظامى مبتنى بر یک تفکّر مدرنِ مذهبى؛ [ یعنى ] تفکّرى که امروز ما داریم عرضه میکنیم به دنیا، هم کاملاً نو و بسیار نو است، هم مبتنى است بر یک پایهی مذهبى. دنیا و تحلیلهاى مادّى و نگرشهاى مادّى دنیا عادت کرده بودند مدرنیسم را از تفکّرات الهى و معنوى جدا کنند و اینها را نقطهی مقابل هم بدانند؛ هر چیز مذهبى و معنوى - چه اسلامى، چه غیراسلامى - متعلّق به گذشته و ارتجاعى به حساب میآمد. هر چیزى میگفتند نو است و مدرن است، معنایش این بود که حتماً ضدّمذهبى و غیر معنوى و مذهبى است؛ این یک برداشت غلط از مذهب بود. امروز بعکس، عدالت اجتماعیاى که ما مطرح میکنیم و حقوق بشر به سبکى که اسلام مطرح میکند، بمراتب راقیتر ( ۴ ) است از آنچه دنیاى دموکراسى آن را مطرح میکند. ما عدالت اجتماعیمان از دنیاى بهاصطلاح سوسیالیسم پیشرفتهتر است؛ حقوق بشرمان و آزادیهاى فردیمان از آنچه در دنیاى بهاصطلاح دموکراسى