و اصول ما نیست؛ بلکه مردود است. آنها این جمله را اینجورى معنا کردند و آن را کوبیدند. معناى صدور انقلاب همین است که ملّتهاى دنیا ببینند که یک ملّت میتواند با قدرت خود، با اتّکاء به اراده و عزم خود، و با توکّل به خدا، بِایستد و تسلیم نشود. اگر ملّتها این را دیدند، باور خواهند کرد و آنها را تشویق خواهد کرد به اینکه خودشان را از زیر بار ظلم نجات بدهند. همین هم شد. امروز شما میبینید واضحترین حرکات عالم، حرکات مسلمین در جاهایى است که سالهاى متمادى در آنجا مسلمانها زیر فشار بودهاند؛ اعمّ از کشمیر تا سایر کشورهایى که امروز مسلمانها در آنها سر بلند کردهاند. البتّه بر اینها فشار خواهند آورد و فشار آوردند و به آنها ظلم شد، امّا فشار به معناى از بین بردن نتیجهی کار نیست. فشار قادر نیست که یک حرکت مستمر و با توکّل بر خدا را متوقّف بکند؛ بلکه گاهى فشار، آن حرکت را وسیعتر هم خواهد کرد. شما امروز نگاه کنید به مردم فلسطین؛ مردم در داخل سرزمینهاى اشغالى حقیقتاً با فشار مبارزه کردند. این مبارزه در شرایط سختى در فلسطین انجام میگیرد، امّا مردم این مبارزه را ادامه دادند. همین ملّت افغانستان که با سختیهاى بسیار مواجه شدند و یک روز در سرتاسر دنیا هیچ کس نبود که به داد اینها برسد و به آنها کمک کند، تنها و مظلومانه