بیانات سال 1368


چقدر خوب است، بلکه لازم است که یکایک ما قلباً هم این رابطه را حفظ کنیم؛ با توجّه، با توسّل، با حرف زدن با مولا؛ با حرف زدن با آن حضرت. طىّ همین زیاراتى که وارد شده است ‌ - که بعضى مأثور ( ۲ ) است و به احتمال زیاد به خود معصوم ( علیه السّلام ) مستند است ‌ - این رابطه‌ی قلبى و معنوى بین آحاد مردم و امام زمان، یک امر مستحسن ،( ۳ ) بلکه لازم و داراى آثارى است؛ امید را و انتظار را به‌طور دائم در دل انسان زنده نگه میدارد ) ۴ ( انتظار، یکى از پُربرکت‌ترین حالات انسان است؛ « منتظر بودن »؛ منتظرِ چه ؟ منتظر یک دنیاى روشن از نور عدل و داد؛ یَملَاُ ا‌لله بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلا .( ۵ ) خداى متعال سرزمین بشرى را و همه‌ی روى زمین را به دست او از عدالت و دادگسترى پُر خواهد کرد. انتظار چنین روزى را باید داشت. نباید اجازه داد که تصرّف شیطانها و ظلم و عدوان ( ۶ ) طواغیت عالم، شعله‌ی امید را در دل خاموش کند. باید انتظار کشید. انتظار، یک چیز عجیبى است؛ یک امر داراى ابعاد گوناگونى است. یکى از ابعاد انتظار، همین است: اعتماد به آینده داشتن، نسبت به آینده امیدوار بودن و مأیوس نبودن. همین روح انتظار است که به انسان تعلیم میدهد که در راه خیر و صلاح مبارزه کند. اگر انتظار و امید نباشد، مبارزه معنى ندارد؛ اگر اطمینان به آینده هم نباشد، انتظار معنا ندارد. انتظار واقعى ملازم است با اطمینان، با اعتماد. کسى را که شما میدانید خواهد آمد، انتظار میکشید؛ آن کسى را

«2»