بیانات سال 1368


میکنند، در شهادتِ پسر رشیدشان، آرزویشان، امیدشان، جوانشان، شیرینى پخش میکنند؛ بعد هم میگویند اگر ما دو [ فرزند ] دیگر هم داشته باشیم میفرستیم. این فقط با آرمانهاى امام ممکن است؛ بدون آن اصلاً امکان ندارد. این آرمانهاى امام است، آرزوهاى او است؛ اینها زنده است، از هر چیزى زنده‌تر. دنیا هم الان از آنها دارد میترسد. خبرگزاری‌ها در دنیا و محافل تحلیلگر سیاسى لحظه‌به‌لحظه‌ی اینجا را زیر ذرّه‌بین گذاشته‌اند؛ ساعت اوّل یک چیز میگفتند: رهبرى جدید چنین خواهد کرد، چنان خواهد کرد؛ بعد که دیدند نخیر، راه ما راه امام است، هدفهاى ما هدفهاى امام است، درس ما توصیه‌هاى امام است، او همواره معلّم ما بود و معلّم ما خواهد ماند و ما برتر، والاتر، شیرین‌تر، مقدّس‌تر، شایسته‌تر براى فداکارى از هدفهاى اعلام‌شده‌ی او هدفى و راهى و آرمانى را سراغ نداریم تا انتخاب بکنیم، بعد که اینها را دیدند لحنها عوض شد. از آن آرمانها میترسند. از شخص هم به‌خاطر همان آرمانها میترسند. تو در نماز عشق چه خواندى ؟ ( ۴ ) نکته‌ی دوّم؛ شما برادران ارتشى و دیگر نظامیان ‌ - سپاه و نیروهاى بسیجى در هنگام حضور در دستگاه‌هاى رزم و نیروهاى انتظامى - با بقیّه‌ی ملّت ایران یک تفاوتى دارید؛ به تعبیر بهتر یک امتیاز دارید؛ آن امتیاز این است که این رهبر - که رهبر همه بود - مستقیماً فرمانده شما بود. من بارها به ارتشی‌ها گفتم که در دنیا « فرمانده کلّ

«8»