بیانات سال 1368


معروفى که شما در دنیا اسمهایشان را شنیدید ‌ - در لبنان، در فلسطین، در افغانستان، در بسیارى جاهاى دیگر و کشورهاى دیگر، که جداجدا با من ملاقات میکردند - همه‌ی اینها به من میگفتند این که تو گفتى که « ما یتیم شدیم »، این درباره‌ی ما صادق است، ما حقیقتاً یتیم شدیم ! این حرف را میگفتند و تکرار میکردند. خب برادران، ما در مقابل ضایعه‌ی بزرگى قرار گرفتیم، خلأ عجیبى در دنیاى معنویّت ما به وجود آمد، یک ثقل عظیمى را ما از دست دادیم؛ در میان ما بود، امروز دیگر نیست. لکن چند نکته اینجا وجود دارد که مخصوصاً شما برادران ارتش جمهورى اسلامى ایران و نظامیان، خوب است بدانید و به آن توجّه کنید: یک نکته این است که شخصیّت هر انسانى ‌ - غیر از آن عوامل و عناصرى که وجود خارجى او را تشکیل میدهد، یعنى جسمش، ذهنش، روحیّاتش، خصالش، خلقیّاتش، که اینها این وجود ظاهرى را، این شخصیّت ظاهرى را به وجود می‌آورند - یک مقوّمات دیگرى دارد که گاهى آنها نسبت به این عناصر تشکیل‌دهنده‌ی شخصیّت، جنبه‌ی زیربنائى دارند؛ آنها چیستند ؟ افکارش است، جهان‌بینی‌اش است، دیدگاه‌هایش است. همه‌ی جهان‌بینی‌ها نمیتوانند این‌جور آدمى درست کنند. آن کسى که به خدا معتقد است، به قیامت معتقد است، به حضور در برابر پروردگار معتقد است، به زندگى پس از مرگ - به راهى که در آستانه‌ی مرگ در برابر انسان گشوده میشود و انسان مثل کسى که تازه وارد دنیا شده، وارد یک عالم دیگرى خواهد شد و نشئه‌ی دیگرى را طى خواهد کرد -

«5»