بیانات سال 1368


ملّتمان. حالا ما در مقابل این واقعیّت قرار گرفته‌ایم برادران عزیز ! بعد از رحلت رسول گرامى هم، مسلمانان هر کدام در هر سطحى که بودند ‌ - یکى در سطح امیرالمؤمنین یا فاطمه‌ی زهرا ( سلام ا‌لله‌ علیها ) یکى هم در سطح مسلمان معمولىِ آن روز، که طبعاً احساساتشان، برداشت‌هایشان مشابه هم نمیتوانست باشد - احساس کردند که باید راه را حالا ادامه داد؛ همین احساسى که امروز شماها هم دارید، ملّت ایران همه دارند. راه امام را باید ادامه داد. این را باید جدّى بگیریم؛ اگر ما امام را دوست داریم و راست میگوییم ‌ - که راست هم میگوییم، هیچ کس نمیتواند شک کند که ملّت ایران صادق است در عشق به امام و محبّت به امام ‌ - حالا که صادق هستیم، اگر میخواهیم امام زنده بماند، باید راه امام را زنده نگه داریم؛ بُروبَرگرد ندارد. درس امام باید زنده بماند، هدفهاى او بایستى هدفهاى حقیقى و اصلى به حساب بیاید، حرکت ما باید به سمت آن هدفها باشد، هدف دیگرى از خودمان درست نکنیم. هدف امام را بایستى مشخّص کنیم، روشن کنیم ‌ - که مشخّص و روشن هم هست، احتیاجى به کار زیاد ندارد ‌ - و با دلمان، با زبانمان، با همه‌ی وجودمان بگوییم: حالا که خداى متعال این‌جور مقدّر کرد که تو ‌ - بنده‌ی صالح او ‌ - در نیمه‌ی این راه، بار را بسپارى به دیگران و خودت بپیوندى به ملکوت و به جوار اعلى ٰ، ما این بار را روى زمین نخواهیم

«4»