بیانات سال 1368


غوغائى بود؛ میدانید. همان حادثه است؛ همان است که ۱۴٠٠ سال گذشته و تجدید شده. البتّه شاید بشود گفت که عموم مردم اخلاصشان و علاقه‌شان امروز، از عموم مردم در آن روز خیلى بیشتر است و وفاداری‌شان زیادتر است. در میان دنیایى که معنویّتها و ارزشهاى اخلاقى افول کرده بود و دنیاى مادّى به مادّه و جسم بدل شده بود، امامْ معنویّت را در این دنیا زنده کرد، مثل یک چهره‌ی معنوى درخشید. با هیچکدام از رهبرهاى دنیا قابل مقایسه نبود؛ هیچکدام. فقط با پیغمبران قابل مقایسه بود، با اولیاى معصومین قابل مقایسه بود؛ شاگرد آنها بود، دنباله‌روِ آنها بود؛ فقط با آنها قابل مقایسه بود. خب، این رهبران سیاسى را ما دیده‌ایم، می‌شناسیم ‌ - تاریخ مبارزات ملّتها و رهبرانشان را بنده با دقّت نگاه کرده‌ام ‌ - اصلاً حیف است که اگر ما به امام میگوییم رهبر، به آنها هم بگوییم رهبر ! اگر به آنها میگوییم رهبر، به امام نباید بگوییم رهبر، چیز دیگر باید بگوییم. اصلاً آن نوع، آن طبیعت، آن جنس نبود؛ از جنس انبیا، از خمیره‌ی انبیا بود. و خیلى مشکل است توصیف و ترسیم چهره‌ی آن عزیزِ خدا و عزیزِ بندگان صالح خدا. واقعاً داغ بزرگى است براى ملّت ما و حادثه‌ی عظیمى است در تاریخ ما. و ما لحظه لحظه‌ی آن ده سال را باید مورد مداقّه قرار بدهیم؛ از کلمه کلمه‌ی امام بایستى درس بگیریم. آن فصل، دیگر در تاریخ ملّت ما به این آسانی‌ها و به این زودی‌ها تکرار نخواهد شد؛ یک فصل استثنائی‌اى بود در زندگى

«3»