همین کارهایى که دارم به شما میگویم، باید خودم بهصورت مضاعف انجام بدهم. همهی ما باید تقواى الهى پیشه کنیم. شماها جوان هستید، باصفا هستید، دلهایتان پاک است، روحهایتان صاف است، بیغشید، بیآلایشید؛ شما کارتان از ما راحتتر است؛ پیمودن این راه براى شما آسانتر از ما است. شما نسل انقلابید، بچّهی انقلابید، نهال انقلابید؛ هم نهادتان - نهاد انقلابیتان - هم خودتان. شماها میتوانید بندگان صالح و مؤمن و متعبّد و ذاکر و پرهیزکار و متّقیاى باشید. من توصیه میکنم این خصوصیّات را حفظ کنید. این وصیّت امام است. امام تا آخرین لحظات هم ذکر و نماز و دعا را از دست ندادند. همان ساعاتى که ما آنجا ساعات سختى را میگذراندیم - از ساعت سه و چهار بعدازظهر تا ساعت ده و بیست دقیقه که آن حادثهی تلخ اتّفاق افتاد ؛( ۹ ) این چند ساعت خیلى بر ما سخت گذشت، خیلى؛ قابل تصویر نیست - آقاى حاجاحمدآقا، فرزند عزیز حضرت امام، یک چیزى گفتند؛ گفتند: پیش از ظهرى، امام روى تخت شروع کردند نماز خواندن، پیدرپى نماز خواندند، پیدرپى نماز خواندند؛ ایشان میگفتند نمیدانم نافله میخواندند، چه میخواندند؛ بعد پرسیدند که ظهر شده ؟ گفتیم بله، آنوقت شروع کردند نماز ظهر را - با نوافل آن - خواندن؛ نماز ظهر و عصرشان را خواندند، بعد شروع کردند به ذکر گفتن. ایشان گفتند که تا آن لحظهاى که امام این عارضه برایشان پیدا شد و در حالت کما رفتند،