بیانات سال 1368


عظمت حادثه، عظمت ضایعه توجّه کنیم، خب، نمیشود کار کرد. من بعکس میخواهم بگویم، من امروز این احساس را میکنم که چون ضایعه بزرگ است، چون حادثه سنگین است، چون خسارت بالاتر از حدّ تصوّر است، ما باید تلاشمان را مضاعف کنیم. وقتى خدا چشم را از یک انسانى گرفت، گوش او، شامّه‌ی او، ذائقه‌ی او، حسّ لامسه‌ی او، تمام استعدادهاى او به کمک او می‌آیند؛ البتّه چشم نمیشوند ‌ - انسان وقتى چشم ندارد دیگر جایى را نمیبیند - امّا یک مقدارى از ضایعه کاسته میشود؛ لامسه هنرى را نشان میدهد که در بودن چشم، آن هنر را نداشت یا بُروز نداشت؛ شامّه و سامعه و ذائقه کارى را میکند که وقتى چشم بود، این اندامها آن‌قدر حسّاسیّت، آن‌قدر تلاش نشان نمیدادند. ما امروز آن‌جورى باید عمل کنیم، با همان روحیه. حالا این چشم گرفته شده ‌ - شکّى نیست که هیچ‌چیز دیگرى براى ما چشم نخواهد شد - امّا بیایید سامعه‌مان را، شامّه‌مان را، ذائقه‌مان را، لامسه‌مان را، همه‌ی احساسهاى مکمون ( ۴ ) و مکنون ( ۵ ) در وجودمان را بیش از گذشته به کار بیندازیم ‌ - بیشتر کار کنیم، بیشتر فکر کنیم، بهتر همبستگى کنیم، نیروهایمان را بیشتر روى هم بریزیم - تا بتوانیم وظیفه‌مان را انجام بدهیم. انقلاب نیاز دارد به سرچشمه‌هاى فیّاض و جوشان استعدادهاى بشرى. و این عمل کردن به وصیّت او است؛ آن بزرگى که ما جاى خالى او را با همه‌ی وجودمان داریم لمس میکنیم. اگر بخواهیم انقلاب با همان سرعت و شتاب و با همان اتقان و استقامت

«3»