بیانات سال 1368


‌ - که بی‌شک هم ناظر و نگران کارهاى ما است - از امروز باید تلاشتان را مضاعف کنید. جمله‌اى را برادر عزیزمان آقاى نورى ( ۲ ) فرمودند که برادرها دلسردى و دل‌مردگى نداشته باشند؛ من به شما صمیمانه عرض میکنم: اگر ما بخواهیم عظمت مصیبت را نگاه کنیم، همه‌ی ما باید دلسرد و دل‌مرده باشیم. مصیبت خیلى بالا است؛ فقدان و ثُلمه ( ۳ ) خیلى غیر قابل تحمّل است؛ شخصیّت امام و آن امواج حیاتى دائمى که از او متصاعد میشد و مثل خورشید به ذرّات جان میداد و حیات میداد، براى ما بسیار تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز بود. این‌جور نیست که ما حالا یک عزیزى را از دست دادیم یا یک شخصیّتى را که در نظام جایگاهى داشت از دست دادیم، خب یکى دیگر را انتخاب میکنیم و مسئله تمام میشود ! امام در آسمان بود، بنده و امثال بنده خاکیم؛ فاصله ناپیمودنى است. من مکرّر در این ده‌ساله ‌ - بخصوص در این سه چهار سال اخیر که خب ایشان عوارض زیادى داشتند، عوارض قلبى؛ نمیگذاشتیم مردم نگران بشوند؛ ماها خیلى دلهره کشیدیم این چند سال اخیر - وقتى با خودم فکر میکردم، اصلاً دنیاى خالى از امام به نظرم یک دنیاى تاریکى میرسید؛ یک جسم بی‌روح، یک خلأ؛ فکر نمیکردم بتوانیم تحمّلش بکنیم؛ همیشه از آن‌چنان روزى، آن‌چنان دنیایى، به خدا پناه میبردم. وقتى مردم این دعاى معروف همیشگی‌مان را میکردند، من به خودم میگفتم پروردگارا ! آیا میشود این دعا مستجاب بشود که ما این وسط هیچ احساس خلأ نکنیم ؟ خیلى به نظرمان بزرگ بود. اگر ما بخواهیم به

«2»