از نهضت مشروطیّت تا امروز - آذربایجان همیشه در صفوف مقدّم قرار داشته است؛ در خطّ اسلام، در خطّ تبعیّت از رهبرى اسلامى، در خطّ مقابلهی با دشمنانِ کمین کرده. این یک چیزى است که در تاریخ روشن است، در دوران ما هم روشنتر شد. و همین از جملهی نقاطى است که دشمن را مأیوس میکند. دشمن - منظور من از دشمن، استکبار جهانى است؛ نه یک دولت خاص یا یک شخص خاص؛ نظام استکبارى، شرق و غرب، نظام قلدرىِ نسبت به ملّتها، و همهی عواملى که در سطح جهان با اسلام و با ایمان اسلامى مقابله میکنند؛ مجموعهی اینها که اسمشان را میگذاریم استکبار جهانى - دل بسته بود به اینکه در میان ملّت ما اختلافات به وجود بیاورد؛ اختلافات قومى، اختلافات مذهبى، اختلافات منطقهاى، اختلافات سلیقهاى و سیاسى. و شما میدانید از اختلاف و تفرقه، هیچ عاملى براى یک ملّتْ مضرتر نیست؛ سمّ مهلک ملّتها و تمدّنها و انقلابها اختلاف است. بهترینِ ملّتها اگر دچار اختلاف و دودستگى شدند، همهی نیروى حیاتى خودشان را ضایع خواهند کرد؛ نمیشود گفت نیروى حیاتیشان را از بین میبرند، [ بلکه ] بدتر از آن، نیروهاى حیاتى در جهت ویرانى به کار میافتد. و دشمن به اختلاف میان ملّت ما دل بسته بود. تا امام بزرگوارمان بود - که مظهر وحدت و سرچشمهی جوشان الفت و محبّت میان آحاد مردم ما بود - دشمن فکر میکرد نمیتواند کارى بکند؛ دل بسته بود به دوران فقدان