پیغمبران بود؛ چون راه هم راه پیغمبران بود، چون هدفها هم هدفهاى پیغمبران بود، پس روش هم باید روش پیغمبران میبود و بود. پیغمبران در راه دشوار خودشان یک چیزهایى را ملاحظه میکردند؛ از جمله، آن چیزى است که پیغمبر عظیمالشّأن الهى حضرت موسى به اصحاب خود و مؤمنینِ به خود توصیه کرد که قرآن از قول موسى نقل میکند: قالَ موسىّْ لِقَومِـهِ اسـتَعیـنوا بِاللهِ وَ اصـبِروِّا اِنَّـ الاَرضَ لِله یورِثُهـا مَن یَشـاّْءُ مِن عِبادِه وَ العـاقِبَةُ لِلمُتَّقین؛ ( ۲ ) یعنى این دو عامل را باید رعایت کرد: اوّل صبر و استقامت، و دوّم استعانت به خدا و کمک گرفتن از خدا و تکیهی به خدا. این دو عامل حتماً لازم است؛ اگر نباشد، راه طى نخواهد شد. اگر امام نمیداشت، راه را نمیتوانست طى کند. اوّل: صبر و استقامت؛ بر مشکلات، بر سختیها، بر کمبودها، بر فشارها، بر طعنهی دشمن، بر شایعهپراکنى و شماتت انسانهاى پستْ در سطح عالم، بر همهی اینها باید صبر کرد. از دشمن نمیشود انتظار داشت که توطئه نکند، دشمنى نکند - او دشمن است، توطئه خواهد کرد، دشمنى خواهد کرد - این ما هستیم که باید در مقابل مشکلات و توطئههایى که دشمن سر راه ما میگذارد صبر کنیم؛ یعنى استقامت، یعنى پافشارى بر راه، خسته نشدن، کسل و ملول نشدن. این تکلیف اوّل؛ همهی ما، هر که هستیم، هر جا هستیم. و دوّم: استعانت به خدا، ایجاد رابطهی با خدا، کمک گرفتن از خدا، راه را راه خدا دانستن، حول و قوّهی الهى را از او