از جنبهی معنوى باید کارگر احساس بکند که بار سنگینى را بر دوش دارد؛ شأن و اهمّیّت نقش خودش را درک کند. هم خود کارگر، هم مسئولین کشور، هم عامّهی مردم، باید بدانند که کارگر شأن معنوى و انسانى بالایى در جامعه دارد. اگر ما به نظام ارزشى اسلام نگاه کنیم، پولدار بودن اصلاً ارزش نیست؛ پولدار بودن جزو ارزشها به حساب نمیآید؛ حتّى دارا بودنِ بسیارى از خصوصیّات نفسانى جزو ارزشها به حساب نمیآید. امّا کارگر بودن - یعنى با جسم خود کار کردن، ولو براى شخصِ خودش کار کند - یک ارزش است. بیکارى یک ضدّارزش است. حالا اگر این کارى که انسان با جسم خودش دارد انجام میدهد، در پیشبرد زندگى جامعه نقشى داشته باشد، این ارزشْ مضاعف و دو برابر خواهد شد. لذاست که رسول اکرم ( صلّى الله علیه و آله و سلّم ) دست کارگر را بوسید. این « دست کارگر را بوسیدن » یک امتیاز مادّى براى کارگر نیست امّا یک امتیاز معنوى است، براى این است که شأن کارگر در جامعه بالا برود. این مسائل باید تأمین بشود. شما کارگران باید توجّه داشته باشید که ادامهی حیات شرافتمندانهی ملّت عزیز ایران و حفظ و ادامهی این شعارهاى باارزش و این موضع باارزش نظام جمهورى اسلامى در مقابل قلدرهاى عالم و استکبار جهانى، با کار شما است؛ این کار را بایستى مخلصانه، دلسوزانه، خوب انجام بدهید. البتّه مسئولین دولتى باید سعى کنند به هر کیفیّتى هست، موادّ اوّلیّه را تأمین کنند تا کارخانهجات با همهی ظرفیّت کار کند؛ تا کارگرها این میدان را پیدا کنند که کار خودشان