که صحنهی دفاع از انقلاب است. در جبههی کار و تولید هم همینجور [ بود ]. شاید خیلى از شماها ندانید، امّا اوّلِ انقلاب بنده از نزدیک در جریان بودم؛ ما ماجراها داشتیم. آنوقتى که همه سرشان گرم بود به کارهاى حادّ انقلاب و مثل پروانهاى دُور شمعِ وجود امام عزیزمان میگشتند، این گوشهکنار یک کارهایى داشت اتّفاق میافتاد که دست خدا به همراه ما بود و نگذاشت دشمن صدمه بزند و ضربه بزند. یک عدّهاى از این ضدّانقلابها و ضدّاسلامها به خیال اینکه شاید بتوانند در یک عدّهاى از کارگران نفوذ کنند و یک اخلالى در کار انقلاب بکنند، رفته بودند به همین منطقهی کارگرىِ غرب تهران وارد شده بودند؛ محکم ! شاید کارگرهاى آن کارخانه که دوستان من هستند و تا چند سال بعد از ریاست جمهورىِ من هم میآمدند، میرفتند و با ما ارتباطاتى داشتند، خوب یادشان باشد؛ اگر در بین جمع شما از آن کارخانه و حولوحوش آن کارخانه کسانى باشند، خوب میفهمند که من به کجا دارم اشاره میکنم. ( ۲ ) این شبکههاى جاسوسى بهاصطلاح مارکسیستِ آمریکایى - هیچ اسمى بهتر از این کلمه براى آنها نیست: مارکسیستهاى آمریکایى؛ ظاهراً چپ، باطناً وابستهی به استکبار آمریکا - این مارکسیستهاى آمریکایىِ بددلِ بدخواهى که اصلاً همّتشان این بود که این انقلاب اسلامى را یک جورى به هم بزنند، اینها سازماندهى کرده بودند، برنامهریزى کرده بودند، خودشان را