بودند؛ حادثهی هفتم تیر این پرده را درید؛ افشا شدند. بعد از آن هم گروهکها خیلى تبلیغات کردند؛ امّا ملّت ایران تحت تأثیر آن حادثه و حوادثى مشابه آن - که مکرّر بود، اگرچه به آن عظمت نبود - چهرهی منافقین و چهرهی گروهکهاى مدّعى را شناختند؛ معلوم شد اینها ضدّ همهی ارزشهاى انسانیاند؛ معلوم شد اینها از آدمکشى - آن هم با این ابعاد وسیع - اِبائى ندارند؛ معلوم شد اینها هم بهخاطر هدفها و مقاصد شوم خودشان حرفى ندارند که [ نسبت ] به انقلابى با این عظمت در حسّاسترین لحظات و در یک چنین شرایطى - که کشور ماههاى اوّلِ درگیرى یک جنگ آنچنانى را میگذرانَد و با چه مشکلاتى درگیر است - دست به اینچنین جنایت بزرگى بزنند و ملّت ایران را داغدار کنند؛ افشا شدند. دستهی دوّمى که بر اثر ماجراى هفتم تیر و ماجراهاى مشابه آن افشا شدند و پردهی فریب و خدعه از صورتشان افتاد، این قدرتهاى جهانى مدّعى حقوق بشر و مدّعى ضدّیّت با تروریسم بودند. البتّه سردمداران سیاستهاى جهانى با وقاحت و گستاخى باز هم همین شعارها را میدهند. هنوز هم سردمداران رژیم آمریکا ادّعا میکنند که با تروریسم مخالفند ! بسیارى از کشورهاى اروپایى هم همینطور. لکن تبلیغات و هیاهو و جنجال یک مسئله است، واقعیّتهایى که براى مردم آگاه و بصیر در سطح عالم روشن میشود مسئلهی دیگرى است. کاملاً واضح است که وقتى دولتى مثل آمریکا یا مثل بعضى از دولتهاى اروپایى از گروهکهاى تروریستى که