بیانات سال 1368


تمدّن عوض کرد، امّا در این مردم مؤمنِ پُرشورِ بااخلاصْ نه؛ دست بیگانگان به اعماق و زوایاى عشایر و طوایف کشور ما نرسید. لذا ما امروز وقتى نگاه میکنیم، می‌بینیم که در همه‌ی انواع و اقسام قبایل و عشایرى که در سرتاسر کشور هستند ‌ - که بنده شخصاً با بسیارى از این عزیزان از نزدیک آشنایى و برخورد داشته‌ام و زندگى اینها را و چادرها و کپرهاى اینها را در طول سالهاى متمادى به تدریج و تناوب دیده‌ام - یک خصلتها و یک خصوصیّاتى هست که این خصوصیّات بین اینها مشترک است: مردمان صادق، مردمان بااخلاص، راست‌گو، مردمان شجاع و دور از کلک و خدعه‌اى که معمولاً پیچوخم‌هاى زندگى مادّى آنها را به انسانها یاد میدهد. بنده در سال اوّلْ بلکه ماه‌هاى اوّلِ جنگ تحمیلى، از نزدیک نقش عشایر را در جبهه مشاهده کردم. روزهاى غربت جبهه بود؛ عشایر با همان تفنگهاى خودشان یا سلاحى که به آنها داده میشد ‌ - که خیلى هم ساده و ابتدائى بود - آمدند یک بخش مهمّى از جبهه‌ی جنگ را پوشاندند، پُر کردند، به همه روحیه دادند. [ این ] شجاعتشان. در همین مناطق مرزى، ما عشایر بومی‌اى را مشاهده کردیم که مثل کوه ایستادند در مقابل دشمن و کوه و زمین و رودخانه‌اى را هم که دشمن گرفته بود، رفتند پس گرفتند، یا مانع شدند که دشمن از اینها بگیرد. این‌جورى است. پس ایمان آنها، صداقت آنها، شجاعت آنها، خصوصیّات انسانىِ آنها مشترک است. این علامت خوبى است؛ این یک توجّه خاصّ الهى است.

«2»