بیانات سال 1368


خیلى خوب، با قضایا برخورد کردند؛ همه‌ی آن کسانى و مراکزى که دشمن فکر میکرد روى آنها بتواند سرمایه‌گذارى کند ‌ - که از تبلیغات دشمن میشد فهمید - در مقابله‌ی با توطئه‌ی دشمنْ قوى و صادقانه و مخلصانه برخورد کردند؛ از بیت شریف حضرت امام و بازماندگان ایشان و فرزند ارجمند و عزیز ایشان؛ تا مسئولین کشور؛ تا شخصیّت‌هاى روحانى و آن کسانى که درجه‌ی اوّل و طراز اوّلِ چهره‌هاى جامعه‌ی ما را تشکیل میدهند؛ در ردیفهاى بعدى، مدیران گوناگون کشور [ هم ] همین‌جور، خیلى خوب، قوى، قاطع، هوشمندانه، مخلصانه، مؤمنانه با همه‌ی قضایا برخورد کردند و دشمن را حقیقتاً دچار حیرت کردند؛ عامّه‌ی مردم هم که واقعاً در صفا و اخلاصشان هیچوقت شک و تردیدى نبوده. همین هوشمندى و توجّه به کید دشمن و توطئه‌ی دشمن بایستى دائماً مورد توجّه باشد. وقتى دشمن میخواهد اختلاف ایجاد کند، نمی‌آید بگوید من میخواهم اختلاف ایجاد کنم ! می‌آید یک حرفى را براى ذهن [ یک ] شخص مطرح میکند، که آدم فکر میکند بله، این واقعاً منطقى است؛ پس باید عکس‌العمل نشان داد، پس بایست یک چیزى گفت، پس باید یک اعتراضى کرد. همین جا است که هوشمندى لازم است. من فراموش نمیکنم روزى را که امام در بستر بیمارى بودند. سال ۶۵ ‌ - ایّام بهار - بود، ایشان دچار یک ناراحتى قلبى شدند؛ ده پانزده روز تقریباً مریض بودند؛ بنده تهران نبودم، خارج از تهران بودم. آقازاده‌ی محترم ایشان ‌ -

«19»