در آن به سر میبریم، و مسئلهی رهبرى است. زمان، زمان مهمّى است براى ما ملّت ایران، براى انقلاب و براى آیندهی کشور و براى حفظ انتظام و انسجام ملّت. یعنى حقیقتاً وقتى یادمان میآید که حالا کى است، و یادمان میآید که ما در طول این ده سال گذشته نسبت به این برههی حسّاس که یقین داشتیم یک روزى چنین چیزى پیش خواهد آمد - یعنى برههی فقد امام - چقدر نگرانى کشیدیم و حالا ناگهان میبینیم که در همان فصل از زمان هستیم، با توجّه به این، احساس میکنیم که همه باید در این فصلِ بسیار مهم و حسّاس و خطیر و تعیینکننده، حدّاکثر ابتکار و تلاش و اخلاصى را که از آنها برمیآید، ارائه کنند تا با هم بتوانیم انقلاب را از این پیچ بسیار مهم و از این نقطهی عطف بسیار خطیر، بسلامتى انشاءالله عبور بدهیم. دربارهی مسئلهی رهبرى، من در این جمع طلبگىِ رفقائى لازم میدانم دو سه جمله عرض کنم. آنچه واقع شد، یعنى گذاشتن بار این مسئولیّت بر دوش این بندهی کوچک ضعیفِ حقیر، براى خود من حتّى یکلحظه و یک آن از آنات گذشتهی زندگى متوقَّع و منتظَر نبود. یعنى اگر کسى تصوّر کند که بنده در طول دوران مبارزه و بعد در طول دوران انقلاب و در طول دوران مسئولیّت ریاست قوّهی اجرائى، حتّى یکلحظه در ذهن خودم خطور میدادم که این مسئولیّت به من متوجّه خواهد شد، قطعاً اشتباه کرده. یعنى من همیشه خودم را نهفقط از این