بیانات سال 1368


ضرورت است ‌ - تُقَدَّر بِقَدَرِها - ( ۱۳ ) با قضیّه برخورد بشود؛ به ‌قدر ضرورت و نه بیشتر. کمااینکه در تأمین امکانات امام‌جمعه، اعتقاد شخصى بنده این است که امام‌جمعه به مردم باید متّکى باشد؛ [ یعنى همان ] رابطه‌ی آخوندىِ سنّتى خودمان با مردم. این بهتر از این است که امام‌جمعه به مرکز متّکى باشد که از مرکز براى امام‌جمعه خانه بسازند، از مرکز براى امام‌جمعه ماشین تهیّه کنند. خب، [ اگر ] یک وقتى احتیاج و ضرورت هست، یقیناً بایستى این کارها و این پشتیبانی‌ها انجام بگیرد ‌ - شکّى نیست - امّا روال عمومى و طبیعى باید همین باشد که امام‌جمعه مثل یک روحانى معمولى [ باشد ]. البتّه در بین برادران اهل سنّت، نوع رابطه‌ی مالى آنها با مردم و پشتیبانی‌هاى مالى از آنها، جور دیگرى است؛ ماها که در بین مردم زندگى میکنیم، ارتباط مالى و ارتباط معیشتى ما با مردم، یک چیز بسیار خوبى است. بنده بارها این را به دوستان [ گفته‌ام ] آن‌وقتى که بنده مشهد بودم و مراجعات وجوه مردم یا پولهاى مردم را داشتم، عقیده‌ام همین بود، حالا هم اعتقادم همین است. آن کسى که می‌آید پولش را و وجوهاتش را به ما که روحانى محل هستیم میدهد، درحقیقت دلش را هم به ما میدهد؛ محبّت خودش را هم به ما میدهد. مردم وقتى روحانى را پشتیبانى مالى میکنند، یک احساس پیوندى میکنند. بعضى خیال میکنند این چیز بدى است که مردم بیایند به روحانیّون پول بدهند و پشتیبانى مالى بکنند؛ نه، من عقیده‌ام بعکس است. من معتقدم این یکى از بابرکت‌ترین و بهترین شکلها است که مردم خودشان روحانى را پشتیبانى مالى

«16»