اسلامى بمراتب نزدیک شده است. تلاش باید بکنیم، باز هم نزدیکتر بشویم. زندگى اسلامى یعنى آنچه در آن، هم سعادت دنیا هست و هم سعادت عقبى ٰ؛ هم رفاه مادّى هست، هم تعالى معنوى. همهچیز در زندگى اسلامى و حیات طیّبهی اسلامى جمع است. این حرکت را انقلاب در این کشور به وجود آورد؛ دست قدرتمند الهىِ رهبر و امام بزرگوار ما آن را به پیش برد و بحمدالله امروز ما از این جهت، در دنیا یک ملّت نمونه هستیم. این بعد داخلى. اهمّیّت بعد خارجى انقلاب کمتر از بعد داخلى نیست. بعد خارجى انقلاب این بود که ملّتهاى مسلمان را قبل از اتّحاد، با هم آشنا و نسبت به هم علاقهمند و دلسوز کند. استعمار سالهاى متمادى در میان کشورهاى اسلامى کار کرد براى اینکه کشورهاى اسلامى و ملّتهاى اسلامى را از هم جدا کند؛ فارس در مقابل عرب، هر دو در مقابل ترک، هر سه در مقابل ملّت پاکستان، همه در مقابل دیگر ملّتهاى مسلمان. یعنى [ سعى کرد ] مرزهاى جغرافیایى و نژادى و ملّى را بین کشورها و ملّتها به وجود بیاورد. این هم که میبینید بعضى از سلاطین و رؤساى دستنشاندهی استعمار، امروز فریاد ملّیّتگرایى و قومیّتگرایى را در دنیا سر میدهند، ادامهی همان روشهاى استعمار و خط و خطوط استعمار است، براى اینکه ملّتها را از هم جدا کنند. انقلاب ما، ملّتها را با هم آشنا کرد، به هم نزدیک کرد. امروز به برکت انقلاب اسلامى، کشورها و ملّتهاى اسلامى احساس میکنند که