انقلاب آمد همهچیز را عوض کرد. امروز رئیسجمهور متعلّق به مردم است، دولت متعلّق به مردم است، نمایندگان مجلس متعلّق به مردمند، رهبرى متعلّق به مردم است. این مردمند که تصمیم میگیرند، که امضا میکنند، که ارادهی آنها براى مسئولین، مورد توجّه و درحقیقت محور اصلى کار است؛ این پاداش الهى است. البتّه این اوّل قضیّه است. اوّلین قدم براى اینکه زندگى یک ملّت، زندگى خوب و مطلوب بشود، این است که مستقل باشد، خودش تصمیمگیرى کند، خودش رئیس براى کشور انتخاب کند؛ خودش نماینده انتخاب کند؛ بداند که مسئولین و تصمیمگیرندگان از خودش هستند، برطبق اعتقاد و ایمان او، اعتقاد و ایمان دارند، به او خیانت نمیکنند، به او محبّت میورزند، براى مصالح او تلاش میکنند. وقتى این تأمین شد، آنوقت این ملّت به کمک مسئولین کشور - که خود معیّن کرده است - میشتابد، همه با هم همکارى میکنند، تلاش میکنند؛ اگر در این کشور زمینهاى براى آبادى و عمران وجود داشته باشد، آبادى و عمران خواهد شد. و من به شما عرض کنم، کشور ما یکى از نادرترین کشورها در وجود زمینههاى عمران و آبادى است. ما اگر دو برابرِ امروز هم جمعیّت داشته باشیم، میتوانیم بدون کمترین نیازى به هیچ کشور، خودمان را به بهترین وجهى اداره کنیم. این ظرفیّت، هم در این خاک بابرکت هست، هم در این استعدادهاى انسانىِ ممتاز هست، هم در دستورات و روش ما و قانون اساسى ما و مسئولین ما بحمدالله این زمینه وجود دارد.