خواهد کرد، آقابالاسر و زورگو و تحمیلکننده بر آنها وجود نخواهد داشت. و امروز شاید در بین ملّتهاى دنیا، آن ملّتى که بهطور مجموع از هیچ قدرت خارجى فرمان نمیبرد و ملاحظه نمیکند و خود تصمیم میگیرد و خود راه خودش را انتخاب میکند، با این استقلال، جز شما ملّت ایران هیچ ملّتى نباشد. در داخل کشور هم امور کشور دست خودِ مردم است. بحمدالله دیگر بساط آن حکومتهاى استبدادى و از روى زور و جبر، در این کشور برچیده شد. سالهاى متمادى و قرنهاى متمادى، بر این کشور، بر این ملّت، دستگاههاى استبدادى و دیکتاتورى حاکمیّت کرده بودند. مردم کمترین دخالتى در امور خودشان نداشتند. در دوران رژیم گذشته، اگر قطع رابطه میشد، اگر ایجاد ارتباط میشد، اگر معامله انجام میگرفت، اگر سفر انجام میگرفت، آن کسى که نه نظرش خواسته میشد، نه در جریان قرار میگرفت، نه احترامى به خواست او میشد، ملّت بود؛ نمایندگانى هم که نداشتند - آن مجلس شورایى که آنوقت بود، درحقیقت از نمایندگان مردم تشکیل نمیشد که آنها ناظر و حاضر باشند؛ از دستنشاندههاى خودِ دستگاه، از خوانین و زورگوها و گردنکلفتهاى محلّى و متنفّذین تشکیل میشد - مردم یک کنارى سرشان پایین، مشغول کار خودشان، با سختى زندگى را میگذراندند، دستگاه هم براى خودش ثروت مملکت را برمیداشت و میفروخت و استفاده میکرد و میخورد و میپاشید و حسابى هم به کسى پس نمیداد. این کشور قرنها آنجورى زندگى کرد.