مبناى کار قرار بدهیم. اشتباهاتى در فهم این قضیّه همواره وجود داشته، یعنى اینکه چگونه ممکن است تقویت بشود و عناصر تقویت چیست، همیشه اشتباهاتى گوشهوکنار وجود داشته؛ اختلاف نظرها هم غالباً از همین جا ناشى میشده که یک نفر تقویت را یک چیزى فهمیده، یک نفر چیز دیگرى فهمیده؛ یکى جامعتر فهمیده، یکى ناقصتر فهمیده؛ ما این اشتباهات را دیگر نباید بکنیم. بایستى سپاه را بهعنوان آن نیروى مطمئنّ قابل اعتمادِ کارساز - از همه جهت - در وسط صحنهی انقلاب و کشور داشته باشیم؛ این هدف ما است؛ هر طرحى بر مبناى این هدف بایستى شکل بگیرد. امروز در داخل سپاه آنقدر نیروى مؤمن وجود دارد که از یکى دو نهاد انقلابى که بگذریم، شاید در هیچ مجموعهاى از مجموعههاى فراوان و متعدّد کشور نتوان این همه نیروى خوب و بااخلاص را یکجا مشاهده کرد: نیروهایى که علم دارند، ابتکار دارند، تجربه دارند، اخلاص دارند، شوق و نشاط و امید دارند. این یک سرمایهی عظیمى است. ما اگر از این سرمایه توانستیم خوب استفاده بکنیم، پیش خداى متعال سربلند خواهیم بود؛ وَالّا اگر از این نیروى عظیم نتوانیم استفاده کنیم و معطّل بماند، پیش خداى متعال هیچ عذرى نخواهیم داشت. عرضى که من علیالعجاله به برادران دارم یکى این است که کوشش کنید در کادرهاى سپاه، یأس و تردیدِ در آینده، راه پیدا نکند؛ با این بشدّت مبارزه کنید. من سال گذشته همین اوقات - که اوقات قطعنامه بود - ( ۴ ) آمدم